رد شدن به محتوای اصلی

35 The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani Quotes About Leadership & Wisdom


joy and hope nurtures the human psyche ,even though, the body is painful and injured.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

we should value our happiness and well-being. The afflicted body does not leave a force for politeness and good manners.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

The one who erased happiness has chained the human psyche.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Looking at smiling people is also hopeful and joyful.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

The look and the word, which is full of love and joy, is a window to the thousands of unseen galaxies ....
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Listen to the pleasant sound of the universe at parties and joys and join with them.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

A home built by destroying the happiness of others will be ruined.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Orod does not see happiness in negligence. Happiness is the pure desire of all human beings.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

عکسنوشته انگلیسی سخنان استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی 0-27-Copy

No defeat will make the happy land incapable.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Sadness is the dungeon of abilities.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Praising sorrow is praising death.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

The land of sorrow has no heritage for the future.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

People who seek sorrow should be feared.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

We shouldn't ask others to tell us the sad events of their past.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

Avoid listening to sad songs, stories and events.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

We cannot hope for the well-being and progress of the country from the sad people.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

dont be sad for the past, which makes a simple disease a deadly disease.
-The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد.

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد. برآیند چنین افکار سخیفی به چاه نیستی درافتادن است. تنها کسانی خوبی را خوب میبینند که بدی و اهریمن را باور داشته باشند و از آن پرهیز کنند در برابر تفسیر ایرانیان از هستی که به آمیختگی نیک و بد باور دارند، دو تفسیر دیگر نیز از هستی وجود دارد که دو روی یک سکه اند. سکه ای با نام "صلح مسیحی" که در یکسو باور دارد همه چیز خوب است، اما در سوی دیگر میپندارد «همه چیز خطاست». باورمندان مسیحیت به اندازه ای که اخلاق را باور دارند، زندگی را محکوم میکنند، چرا که اخلاقیات مسیحی در جایی فراتر از زمین [آسمان؛ ملکوت خدا] قرار گرفته است، عیسی فرمود: [مردان خدا هیچگاه زن نمیگیرند] همچنین فرمود: [مال سزار را به سزار دهید، مال خدا را به خدا]. ازین رو بهترین گونه ی زیستن از دید دینباوران مسیحی راهبه گری و پرهیز از هرگونه بهره گیری مادی از گیتی است و همه کوشش مسیحیان در فرا رفتن از کششهای زمینی است. آنها تنها، خدا و ملکوتش را خیر مطلق میبینند. «اما هنگامی که حس حقیقت جویی که مسیحیت آ...

Bakhshesh

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد * فرگرد گذشت و بخشش* کتاب بعد سوم آرمان نامه "ارد بزرگ" به قلم "استاد فرزانه شیدا" ● بعُد سوم آرمان نامه اُرد بزرگ● ● فرگرد گذشت و بخشش ● ¤ «مسخ »¤ نه غار کهف نه خواب قرون چه میبینم ؟ به چشم هم زدنی روزگار برگشته است به قول پیر سمرقند همه زمانه دگر گشته است چگونه پخنه خاک که ذره ذره آب و هوا و خورشیدش چو قطره قطره خون در وجود من جاری است چنین به دیده من ناشناس می اید ؟ میان اینهمه مردم میان اینهمه چشم رها به غربت مطلق رها به حیرت محض یکی به قصه خود آشنا نمی بینم کسی نگاهم را چون پیشتر نمی خواند کسی زبانم را چون پیشتر نمی داند ز یکدیگر همه بیگانه وار می گذریم به یکدیگر همه بیگانه وار می نگریم همه زمانه دگر گشته است من آنچه از دیوار به یاد می آرم صف صفای صنوبرهاست بلوغ شعله ور سرخ سبز نسترن است شکفته در نفس تازه سپیده دمان درست گویی جانی به صد هزار دهان نگاه در نگه آفتاب می خندد نه برج آهن و سیمان نه اوج آجر و سنگ که راه بر گذر آفتاب می بندد من آنچه از لبخند به خاطرم ماندهاست شکو...

Tavanaee 2

مسلم است کههیچکاه فردنادان وبی خردی قادرنیست برمشکلات خویش فائق آمده,ودانائی لازم رابکار گیردتابه حل مشکل خویش پرداخته وموفق شود,وتوانائی های اونیز به همان نسبت محدودتراست و به همان تجربه های ساده وپیش و پاافتاده ای متکی خواهد بودکه,ازدرطول زندگی خوداززندگی داشته است.بااین روزگار فعلی,اماچگونه میشود درسادگی ونادانی وبی خردی زندگی کردوهمواره,امیدوار بودکه همه چیز بروقف مرادآدمی باشدچراکه,این تنها تخیل شیرینی ست که خودرابه,آن دلخوش کرده وبه,امید فردا,امروزخودرادوباره ودوباره,چون دیگرروزهاازدست میدهم. _●_ در معبر زمین و زمان از :« محمد معلم » _●_ و آفتاب خزان در سبوی باده فروش مرا ندا در داد بیا باز گردد اما من نشسته بودم در انتظار سبز بهار نشسته بودم در کوچه باغ خاطر خویش نشسته بودم در معبر زمین و زمان نشسته بودم در زیر شاخساری خشک که روزگاری برگش ستاره ها بودند نشسته بودم واینک نشسته ام هر چند که آفتاب خزان در سبوی باده فروش مرا به نام صدا می زند " بیا برگرد" مهر 1344 _●_از :« محمد معلم » _●_ ماگاه,شایدفرصت بازگشتن ودوباره "آزمودن"راداشته باش...