رد شدن به محتوای اصلی

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن و فصلنامه هستی

http://www.magiran.com/cover/mg1399_4ics.jpg

نه سال با هستی‌
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

اشاره: هستی، فصلنامه‌ای است وابسته به ایرانسرای فردوسی که در زمینه تاریخ، فرهنگ و تمدن منتشر می‌شود.‌صاحب امتیازی و مدیر مسئولی این نشریه را استاد دانشمند آقای دکتر اسلامی ندوشن به عهده دارند و از این رو مقالات و مطالب آن از وزانت خاصی برخوردار است و به ویژه برای ایران دوستان و ایران شناسان مغتنم است. آنچه در پی می‌آید، به مناسبت نهمین سال فعالیت این فصلنامه است.

***‌

ما در این چند ساله کوشیدیم که آنچه را در <هستی> انتشار می‌دهیم، در خور مبانی‌ای باشد که به آنها پایبند بودیم، یعنی فرهنگ، تاریخ و تمدّن. اگر انتظار خود و خوانندگان خود را چنانکه باید برآورده نکرده باشیم، سبب عمده‌اش آن بود که از لحاظ دریافت مقاله تا اندازه‌ای در دوره‌ <عسرت قلمی> به سر می‌برده‌ایم:‌

نه حافظ را حضور درس خلوت‌

نه دانشمند را علم‌الیقینی‌

با اینهمه <هستی> طیّ این مدّت توانست لااقل رابطه‌ گرمی میان خود و خوانندگانش برقرار دارد. در مورد فرهنگ حرف ما این بوده است که ایران کنونی قبل از هر چیز نیاز دارد که آن را در مرکز توجّه خود داشته باشد. در این باره در درجه‌ اوّل تکیه بر جهان‌بینی و اخلاق عمومی داشته‌ایم. گفتیم و واگفتیم که قوائم کور بر فرهنگ به مفهوم وسیع آن استوار است و اگر این یک در غفلت قرار گیرد، خسران‌های بزرگ به بار خواهد آمد.‌

بخصوص از لحاظ اخلاق عمومی نگرانی داشتیم؛ زیرا شواهد بسیار و از جمله روابط مردم با همدیگر، افت اعتماد و خوشروئی، چگونگی آموزش و افزایش جرائم، بر تزلزل آن گواهی می‌دادند.‌

آموزش که پایه‌ فرهنگ است، هر چند دامنه‌دار باشد، باید به نتیجه‌ آن نگاه کرد. باید این سؤال ابتدائی را در برابر داشت که: نوجوان که از مدرسه بیرون می‌آید، و جوان از دانشگاه، چه سرمایه‌ای برای روبرو شدن با آینده با خود دارند؟ از کشور خود چه می‌دانند و چه رشته‌ای آنان را به آن پیوند می‌دهد؟ هم چنین از دنیا چه می‌دانند؟

از زمانی که <هستی> شماره‌ نخست خود را منتشر کرد، تاکنون چهارده سال می‌گذرد. طیّ این مدّت دگرگونی‌های بزرگی در جهان حادث شده است. می‌توان گفت که دنیا در حالت تب‌آلودی به سر می‌برد.برای آنکه از یک نمونه اسم ببرم، باید بگویم که <تروریسم> سرزده وارد صحنه گردیده و قصد رویاروئی با دنیای تمدّن دارد. البتّه دنیای تمدّنی که بر وفق نام خود عمل نکرده بوده، و از این رو گروهی از مردم را تا آستانه‌ طغیان جلو برده است.‌

خود تمدّن یک مفهومش این است که آرامش، گشایش و تعادل به میان مردم آورد؛ ولی او درخشش ظاهری را آورده، بی‌آنکه هیچ یک از اینها را آورده باشد. اکنون تنها یک رشته مردم را به اجتماع پیوند می‌دهد و آن ترس از قانون است (هر جا که قانون حضور داشته باشد). رشته‌های دیگر چون اخلاق و وجدان کمتر پا به میان می‌نهند؛ امّا در جاهائی اگر قانون هم بلنگد، دیگر چه می‌ماند؟ کارکرد فرهنگ و تمدّن نیز ارتباط با سامان اجتماعی و عدالت اقتصادی دارد. در جهانی که عدّه‌ای معدود ثروت‌های افسانه‌ای دارند، و اکثریّت عظیم، انبوه گرسنگان و نیازمندان را تشکیل می‌دهند، و این فاصله‌ مهیب از طریق ماهواره‌ها در برابر چشم است، چگونه بتوان انتظار سلامت داشت؟ واقعه‌ 11 سپتامبر آمریکا، یک بانگ جرس بود. جهانی که در آن همه بتوانند از ناهنجاریها باخبر شوند، جهان ترسناکی است. دانستن، عواقب دارد.‌

ما در این سرزمینی که ایران باشد، جزئی از جهان هستیم، سهیم در سرنوشت جهان شاید هم اندکی با سهم بیشتر؛ زیرا در نقطه‌ حسّاسی از جغرافیا به سر می‌بریم. <هستی> در این نه ساله کوشش داشت که در آنچه آن را وظیفه‌ انسانی خود می‌دانست، از گفتن و واگفتنش باز نماند؛ ولی آب باریکی بیش نبود در میان رود مسائل. دل خود را به این خوش می‌کردیم که:‌

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

جامعه‌ متفکّر ایران باید در بیداری به سر برد. جوانان او باید در راه بیفتند. شوق در آنها دمیده شود و <دَردِ جستجو> در آنها زبانه بکشد، و پیران قوم تا زمانی که زنده‌اند اندوخته‌ ذهنی خود را به آنان انتقال دهند. یک جامعه باید با فکر و شوق پویا بماند. آیا نه آن است که ما هنوز یک تاریخ جامع که خودمان نوشته باشیم، در باره‌ کشورمان نداریم و فرهنگ و تمدّن این کشور هنوز به ارزیابی درست گذارده نشده است؟ تا زمانی که اینها روشن نشده و تناقض‌ها و بگومگوها مرتفع نگردیده‌اند، آینده را نمی‌توان با چشم باز دید. ما هنوز جوابی به این مسئله نداده‌ایم که: <که هستیم و چه هستیم؟> دیرتر یا زودتر، باید جرات داشته باشیم که خود را بشناسیم.‌

یک مورد برای مثال بگویم: اکنون لااقل چهار دایره‌‌المعارف در دست تألیف است که همه کم و بیش یک چیز می‌گویند؛ یعنی مطالب موازی و مکرّر و صدها <اب> و <ابن> در خود انباشته دارند. معلوم نیست که چند تن از این کسان در جریان تمدّن ایرانی مؤثّر بوده‌اند و یا نامی از آنها در حافظه‌ تاریخ مانده است.‌

فرانسه یک <لاروس> دارد، انگلستان <بریتانیکا>، امریکا <امریکانا> و با همین یکی رفع احتیاج می‌کنند. اگر ما هم به یکی اکتفا می‌کردیم، آیا بهتر نبود که به جای سه تای دیگر یک دوره تاریخ ایران می‌نوشتیم، نیز یک دوره تاریخ تمدّن و فرهنگ این کشور، و یک دوره تاریخ روابط ایران با کشورهای خویشاوند که دامنه‌ زبان فارسی و تمدّن ایران در آنها از دروازه‌ چین تا بخشی از هند و از آسیای میانه تا آسیای صغیر، گسترده شده است؟ همه‌ کشورها به دنبال دوست می‌گردند. این دوستی را تنها با پول نمی‌توان به دست آورد. ما یک سرمایه‌ بزرگ داریم و آن خاطره‌ تاریخی و یادگارهای مشترک است که با تعدادی از کشورها می‌توانیم تقسیم کنیم و آنها را وسیله‌ تفاهم قرار دهیم.‌

باید مراقب باشیم که در میان داشته‌هایمان تنها نفت همه‌ توجّه ما را به خود معطوف ندارد. داشته‌های دیگری هم هست بسی پایدارتر و کارسازتر و آن نیروی نوشونده‌ ایرانی است که در طیّ تاریخ هرگاه لازم بوده، خود را به کار انداخته. آیا می‌توان به آن امید بست؟

***‌

جمله پایانی دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در مورد ارزش نو شوندگی ما را به یاد چند جمله از ارد بزرگ فیلسوف نام آشنای کشورمان می اندازد که :

- ستایش ، هنگام نو رُستن را .

- آغاز هر روز، نو شدنی دوباره است ، و زمانی برای پویایی بیشتر .

- هر آن می تواند آغازی دوباره در زندگی ما باشد ، پس هیچ وقت پایانی پیش روی ما نیست .

- تنها آغاز ها را باید جشن گرفت چرا که شیره جهان در رشد و زایندگیست .

- هیچ آغازی را مزاری نیست چرا که همواره در حال دگرگونی و رشد است .

- خرد ابزار توانایست و خردمند با فر دانش و اندیشه پاک خویش می آفریند ، او زایشگر رخدادهای امروز و فرداهاست .

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

میندیش که دیگران

میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . ارد بزرگ زندگی، زمین و هستی، درد و رنج و بلا نیست. فریدریش نیچه اگر کلمات برای فهم شما دشوار است ، هرگز درپی روشن ساختن آنها نباشید ، زیرا پیچشها و گره های هر چیز ، در آغاز دشوارند نه در پایان . جبران خلیل جبران

نکاتی کوتاه در مورد احمدشاه مسعود و ارد بزرگ

آیا می دانستید ارد بزرگ (اندیشمند برجسته کشورمان ) و احمد شاه مسعود (فرمانده چریکهای مبارز بر علیه شوروی و طالبان ) دوست یکدیگر بوده اند ؟ آیا می دانستید دشمنان احمد شاه مسعود و ارد بزرگ ، عده ایی از پشتون های افغانستان هستند پشتونها یا همان افاغنه معتقدند احمدشاه مسعود (از تبار تاجیک) و ارد بزرگ (ایرانی) سعی بر آن داشته اند که نام افغانستان را خراسان بگذارند ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود و ارد بزرگ عاشق شاهنامه فردوسی بوده اند ؟ آیا می دانستید احمدشاه مسعود تا لحظه مرگ دیوان حافظ را از خود دور نکرد ؟ آیا می دانستید ارد بزرگ بر اساس شاهنامه فردوسی نظریه جهانی قاره کهن را بنیان نهاد ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود پیش از گرفتن هدیه ایی از سوی ارد بزرگ خواب آن را دیده بود؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود همیشه روسیه را نفرین می کرد که عامل جدایی تاجیکستان از فارسی زبانان شده است ؟ آیا می دانستید دشمنان اصلی نظریه قاره کهن ارد بزرگ ، تجزیه طلبان بخصوص پان تورکهای متمایل به باکو و آنکارا هستند ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود مجبور شد در طی عمر خود با روسیه و همچنین پاکستا...

Book 11

جلد یازدهم کتاب بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ به قلم استاد فرزانه شیدا ارد بزرگ و کتاب آرمان نامه به قلم امیرهمدانی و کتاب بعُد سوم آرمان نامه به قلم فرزانه شیدا اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش اول اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش دوم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش سوم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش چهارم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش پنجم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش ششم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش هفتم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش هشتم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش نهم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش دهم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش یازدهم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش دوازدهم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش سیزدهم اشعار فرزانه شیدا درکتاب بعُد سوم آرمان نامه -بخش سیزدهم اشعار فر...