رد شدن به محتوای اصلی

آدمهای ماندگار، تنها به آرمان می اندیشند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

پوستر های بسیار زیبا برای دوستداران فلسفه اُرُدیسم Orodism KOZLGm

غم، سیاهچال توانایی هاست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

ستایش غم، تمجید از مرگ است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

سرزمین غمزده، میراثی برای آیندگان ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

از آدمیانی که به دنبال غم هستند، باید هراسید. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

از دیگران نخواهیم، رخدادهای اندوهناک گذشته خویش را برایمان بازگویند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

از شنیدن آهنگ ها، داستان ها و رویدادهای غم انگیز، دوری کنیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

از مردم غمگین، نمی توان امید بهروزی و پیشرفت کشور را داشت. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

اندوه گذشته را نباید خورد، که بیماری ساده را، کشنده می کند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدم غمزده، توان نگهبانی از دستاوردهای خویش را ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی
عکس های پرتره فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی KOZAQm

با یادآوری رخدادهای بد زندگی، خویش را نیازاریم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

برای گرامیداشت یاد رفتگان، گیاهی بکاریم، شیرینی ببخشاییم، چرا که با اشک و سوگواری، راه به جایی نمی بریم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

تنها بزهکاران از دیدن اشک دیگران شاد می گردند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

زندگی، پهنه غم و اندوه نیست، اندک زمانی است، برای شادی و بالندگی. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

زیاده روی در سوگواری درگذشتگان، خردمندانه نیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه...

ضد آفتاب طبیعی در بدن انسان‌

تغییرات رنگ پوست باعث ایجاد مشکلات روحی و اجتماعی در افراد می‌شود، به خصوص در‌ ‌کسانی که به دلیل نوع شغل خود، تماس چهره به چهره و مستمر با دیگران دارند که می‌ ‌تواند موجب افسردگی یا تاثیر گذاری بر فعالیت فرد شود. از این رو شناخت علل این‌ ‌اختلالات رنگدانه‌ای و درمان صحیح آنها بسیار مهم است و گاه درمان‌های ناصحیح می‌ ‌تواند مشکل بیمار را زیادتر کند‌‌. ‌ ‌درمان بیمار بایستی با توجه به علت بیماری ،شدت بیماری، شغل، شرایط اجتماعی و‌ ‌محیطی بیمار انجام شود‌‌. ‌ ‌از طرف دیگر بایستی بیمار اطلاعات صحیحی از بیماری خود، روش درمان، طول مدت‌ ‌درمان و مراقبت‌های بعدی داشته باشد‌‌. ‌هر چند شناخت انسان از واکنش پوست در قبال نور آفتاب کاملا غریزی و ذاتی وجود دارد و تجربه زندگی این مبنا را تقویت می کند دانشمند بزرگی همانند ارد بزرگ می گوید : شناخت ما از درون خویش آن اندازه هست که بتوانیم انتخابی درست در بدترین زمانها داشته باشیم باید به نتیجه گیری خود احترام بگذاریم . و حالا نگاهی تخصصی به موضوع ، تغییرات رنگ پوست به دو صورت است: ‌‌- ‌‌پر رنگی یا لک تیره صورت‌‌ ‌ ‌- ‌‌کم رنگی یا سفید شدن صورت‌‌ ‌ ‌در ...

Bakhshesh

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد * فرگرد گذشت و بخشش* کتاب بعد سوم آرمان نامه "ارد بزرگ" به قلم "استاد فرزانه شیدا" ● بعُد سوم آرمان نامه اُرد بزرگ● ● فرگرد گذشت و بخشش ● ¤ «مسخ »¤ نه غار کهف نه خواب قرون چه میبینم ؟ به چشم هم زدنی روزگار برگشته است به قول پیر سمرقند همه زمانه دگر گشته است چگونه پخنه خاک که ذره ذره آب و هوا و خورشیدش چو قطره قطره خون در وجود من جاری است چنین به دیده من ناشناس می اید ؟ میان اینهمه مردم میان اینهمه چشم رها به غربت مطلق رها به حیرت محض یکی به قصه خود آشنا نمی بینم کسی نگاهم را چون پیشتر نمی خواند کسی زبانم را چون پیشتر نمی داند ز یکدیگر همه بیگانه وار می گذریم به یکدیگر همه بیگانه وار می نگریم همه زمانه دگر گشته است من آنچه از دیوار به یاد می آرم صف صفای صنوبرهاست بلوغ شعله ور سرخ سبز نسترن است شکفته در نفس تازه سپیده دمان درست گویی جانی به صد هزار دهان نگاه در نگه آفتاب می خندد نه برج آهن و سیمان نه اوج آجر و سنگ که راه بر گذر آفتاب می بندد من آنچه از لبخند به خاطرم ماندهاست شکو...