رد شدن به محتوای اصلی

جملات آگاهی بخش فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی پدر فلسفه اُرُدیسم

تصاویری از بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم  Orodthegreat_Japan_7_

تنها راه رسیدن به زندگی شرافتمندانه، پاسداشت آبروی دیگران و انسانیت است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

در پس رفتارهای انسانی، گلستانی از مهر و آگاهی آشیانه دارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

انسانیت را باید گرامی داشت، در غیر اینصورت پستی، خشونت و خرافات ریشه می گیرد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

از آدمیانی که انسانیت درون خویش را فراموش ساخته اند، بهراسید و بگریزید. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

کسی که در او انسانیت نیست، به آسانی زندگی دیگران را تباه می سازد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

فرزانگی بدون انسانیت، لافی بیش نیست. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

کسانی که انسانیت را به زیر پا نهاده اند، بی شک در آغوش پستی و رذالت، فرو افتاده اند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

هیچ آرمانی، نباید انسانیت درون ما را به آتش کشد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

چه فرقی است میان برهوت و دیاری که در آن انسانیت مرده است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

برآزندگان، آزادی و انسانیت را ستایش می کنند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

بر انسانیت، آزادگی و ادب خویش ببالیم نه بر زبان و نژاد خود. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

تنها پرچم انسانیت و آزادی را می بوسم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

برای ماندگاری یک گروه، باید دلداده و از خودگذشته بود. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

خبرچینان و بدگویان، بزرگترین آفت های ماندگاری هر گروه و سازمان مردمی هستند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

کار گروهی، بدون همراهی جوانان شوریده و کوشا، سرانجامی ندارد. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

گروه های مردمی، بدون گرامیداشت همه یاورانشان، توان ایستایی ندارند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

گروه، توانِ افزون آدمیان است. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

گروه هدفمند، کمتر دچار سردرگمی، و از هم پاشیدگی می شود. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

کارهای گروهی، هر چه بزرگتر و شاداب تر باشند، شوق به زندگی و امید را، افزونتر می کنند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

گروه های مردمی، توان و نیروی یک سرزمین هستند، که باید پاسشان داشت. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

دیوانسالاران و مدیران، باید پشتیبان و همراه گروه های مردمی باشند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

آدمیان هنگام تنهایی، گویا خفته اند، بیداریشان را تنها زمانی می توان دید که در جمعی یکدل و هم نوا ایستاده اند. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

روانِ توده ای یکدل و یک صدا را تا کنون دیده اید؟ برخی هجوَش می کنند و می گویند: در آن گویا «هیولایی» نیرومند ماوا دارد، برخی هم می گویند: چه زود در آن «ما» شده و از جنس آن می شویم ... می گویم: چه زیباست که از جنس «تندبادی سهمگین» شویم و به آسمانها قد کشیم و سرود همدلی خوانیم و پایکوبی کنیم... جان را چه سود ... که ما زاده توفانیم. فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی





تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_82_


تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_93_






تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_94_








تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_81_






تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_95_






تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_96_


تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_68_


تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_97_




تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_69_






تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_98_






تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_70_




تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_79_






تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_99_


تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_80_


تصاویر توییتر از سخنان فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی Twitter_71_

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد.

ارد بزرگ میگوید: آنکه میگوید همه چیز خوب است و بدی وجود ندارد، با کسی که همه چیز را اهریمنی میپندارد تفاوتی ندارد. برآیند چنین افکار سخیفی به چاه نیستی درافتادن است. تنها کسانی خوبی را خوب میبینند که بدی و اهریمن را باور داشته باشند و از آن پرهیز کنند در برابر تفسیر ایرانیان از هستی که به آمیختگی نیک و بد باور دارند، دو تفسیر دیگر نیز از هستی وجود دارد که دو روی یک سکه اند. سکه ای با نام "صلح مسیحی" که در یکسو باور دارد همه چیز خوب است، اما در سوی دیگر میپندارد «همه چیز خطاست». باورمندان مسیحیت به اندازه ای که اخلاق را باور دارند، زندگی را محکوم میکنند، چرا که اخلاقیات مسیحی در جایی فراتر از زمین [آسمان؛ ملکوت خدا] قرار گرفته است، عیسی فرمود: [مردان خدا هیچگاه زن نمیگیرند] همچنین فرمود: [مال سزار را به سزار دهید، مال خدا را به خدا]. ازین رو بهترین گونه ی زیستن از دید دینباوران مسیحی راهبه گری و پرهیز از هرگونه بهره گیری مادی از گیتی است و همه کوشش مسیحیان در فرا رفتن از کششهای زمینی است. آنها تنها، خدا و ملکوتش را خیر مطلق میبینند. «اما هنگامی که حس حقیقت جویی که مسیحیت آ...

Bakhshesh

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد * فرگرد گذشت و بخشش* کتاب بعد سوم آرمان نامه "ارد بزرگ" به قلم "استاد فرزانه شیدا" ● بعُد سوم آرمان نامه اُرد بزرگ● ● فرگرد گذشت و بخشش ● ¤ «مسخ »¤ نه غار کهف نه خواب قرون چه میبینم ؟ به چشم هم زدنی روزگار برگشته است به قول پیر سمرقند همه زمانه دگر گشته است چگونه پخنه خاک که ذره ذره آب و هوا و خورشیدش چو قطره قطره خون در وجود من جاری است چنین به دیده من ناشناس می اید ؟ میان اینهمه مردم میان اینهمه چشم رها به غربت مطلق رها به حیرت محض یکی به قصه خود آشنا نمی بینم کسی نگاهم را چون پیشتر نمی خواند کسی زبانم را چون پیشتر نمی داند ز یکدیگر همه بیگانه وار می گذریم به یکدیگر همه بیگانه وار می نگریم همه زمانه دگر گشته است من آنچه از دیوار به یاد می آرم صف صفای صنوبرهاست بلوغ شعله ور سرخ سبز نسترن است شکفته در نفس تازه سپیده دمان درست گویی جانی به صد هزار دهان نگاه در نگه آفتاب می خندد نه برج آهن و سیمان نه اوج آجر و سنگ که راه بر گذر آفتاب می بندد من آنچه از لبخند به خاطرم ماندهاست شکو...

Tavanaee 2

مسلم است کههیچکاه فردنادان وبی خردی قادرنیست برمشکلات خویش فائق آمده,ودانائی لازم رابکار گیردتابه حل مشکل خویش پرداخته وموفق شود,وتوانائی های اونیز به همان نسبت محدودتراست و به همان تجربه های ساده وپیش و پاافتاده ای متکی خواهد بودکه,ازدرطول زندگی خوداززندگی داشته است.بااین روزگار فعلی,اماچگونه میشود درسادگی ونادانی وبی خردی زندگی کردوهمواره,امیدوار بودکه همه چیز بروقف مرادآدمی باشدچراکه,این تنها تخیل شیرینی ست که خودرابه,آن دلخوش کرده وبه,امید فردا,امروزخودرادوباره ودوباره,چون دیگرروزهاازدست میدهم. _●_ در معبر زمین و زمان از :« محمد معلم » _●_ و آفتاب خزان در سبوی باده فروش مرا ندا در داد بیا باز گردد اما من نشسته بودم در انتظار سبز بهار نشسته بودم در کوچه باغ خاطر خویش نشسته بودم در معبر زمین و زمان نشسته بودم در زیر شاخساری خشک که روزگاری برگش ستاره ها بودند نشسته بودم واینک نشسته ام هر چند که آفتاب خزان در سبوی باده فروش مرا به نام صدا می زند " بیا برگرد" مهر 1344 _●_از :« محمد معلم » _●_ ماگاه,شایدفرصت بازگشتن ودوباره "آزمودن"راداشته باش...