رد شدن به محتوای اصلی

خوی صوفیانه

نوشته محقق کشورمان : مسعود اسپنتمان

sepitemann@yahoo.com


ارد بزرگ میگوید: فرمانروایان، اگر خویی صوفیانه داشته باشند، همواره دشمنان سرزمین خویش را افزون نموده و گستاخ تر میکنند

خوبی چیست و خوبی صوفیانه چه؟ در آغاز بایاست بدانیم که "خوبی" و "نیکی" معنای یکسانی ندارند. به گفتار دیگر، اگرچه خوب و نیک هر دو، بار اخلاقی دارند، "نیکی" از اخلاق مطلق و مثالی [ایده آل] سخن میگوید در حالی که "خوبی" از هرآنچه مردمان آن را نیک میدانند! (جدا از دیدگاه معنایی زبان فارسی که در آن، "خوب" در معنای "زیبا" به کار میرود نه در چم "نیک"). واژگانی چون خیر و شر، گزارشی است از نگرش مردمان هر سرزمین به نیک و بد "مثالی" [چهره مینوی هر چیز] باشنده در اندیشه شان. ازین رو، پرداختن ارد بزرگ، به گزاره ی «خوبی صوفیانه» نباید ما را به این پرسش وادارد که: اگر در اندیشه ی ناب ایرانی، زندگانی نیازورزانه ی صوفیان، "بد" به شمار می آید، به کار بردن قید "خوب" برای آن از چه روی است؟ چرا که در اندیشه ی هندیان و ایرانیان گنوستیک باور چون مانی، زندگانی صوفیانه، خیر و خوبی است، گرچه چنین زندگانی ای، "نیک مثالی" از دیدگاه زرتشتی و دیدگاه ارد بزرگ نیست. نکشتن جانوران آزاردهنده از گونه ی اخلاقیات صوفیانه است. یا این گفته مسیح که "اگر کسی بر گونه چپت سیلی زد، گونه ی راستت را هم سوی او کن"،

(گاندی، صوفی هندی، آن را در جنگ نرم با انگلیسیان به کار برد). زاهدان و صوفیان، از هرگونه جنگ و پایداری و فرادستی بیزارند، ازین رو در درازای تاریخ، هندیان، هرگز نتوانسته اند دولتی بزرگ و قدرتمند بساختارند. به وارون، ایرانیان که در دل زمین جای دارند، نه همانند باختریان، آزورز و درازدست بوده و نه همچون هندیان، نیازورز و زیردست. آنان فرزندان ایرج اند. میانه رو هستند. ایرج نه همانند سلم(سرمتیان – باختریان) است و نه همانند تور... در جنگی که میان سه فرزند فریدون و اژدها (فریدون برای آزمودن فرزندان به پیکر اژدها در می آید) در میگیرد، سلم بی اندیشه میگریزد، تور بی اندیشه یورش می برد و اما تنها ایرج است که در آغاز می اندیشد و سپس می تازد.
و اما ایرج، آنگاه که به فرمانروایی ایران می رسد، در برابر بیشی جویی برادران آزورزش، روی به منش صوفیانه می آورد، پند پدر که میگوید: [ تو گر پیش شمشیر، مهر آوری/ سرت گردد آشفته از داوری ///// تو گر چاشت را دست یازی به جام / وگرنه خورد، ای پسر! بر تو شام ] را نادیده میگیرد و با برادران نمی آویزد، بلکه نیازورزانه به درگاه آنان رفته میگوید: [بسنده کنم زین جهانگوشه ای/به کوشش فراز آورم توشه ای ///// مکش مورکی را که روزی کش است/ که او نیز جان دارد و جان خوش است] یا : [من ایران نخواهم، نه خاور، نه چین/ نه شاهی نه گسترده روی زمین ///// مرا با شما نیست ننگ و نبرد/ دلت را نباید بدین رنجه کرد] ..... بدبینی ایرج به زندگانی و دید صوفیانه ی وی به فرمانروایی و نیازورزی بی اندازه او پیش برداران، تا جاییست که حتا در برابر کشته شدن به دست تور، پایداری نمیکند بلکه پیوسته او را پند میدهد که [مکن خویشتن را ز مردمکشان] یا [مکش مر مرا کت سرانجام کار/بپیچاند از خون من کردگار] و رفتار اوی، شوند گستاخ تر شدن دشمن بداندیش میشود تا جایی که صدها سال جنگ ایران و توران را در پی می آورد. اگر ایرج، پند فردوسی [در جنگ، همه راه و رسم پلنگ آورید] را میشنود که می نهیبد "جنگ را با خرد جفتی نیست" و در پیرو گفت فریدون به جنگ برمیخاست، تور، بیشی جویی را به کنار مینهاد، چرا که آزورزی، گونه ای ناباوری به خویشتن و ناخویشتنداری است. ازیرا درازدست، در برابر فرادستی ابرمرد، فرومیهلد و خویشتن را می بازد زیرا نیروی وی از درون نمیجوشد، او خود باور نیست، او خشم زاده ی مرگ را به بیرون از خویش فرامیفکند. اما بسنده است که این ناتندرست، در برابر خویش، نیازورزی [خوبی صوفیانه] ببیند، درنده خوتر گشته، آزورزی را دوچندان خواهد کرد. پس چه نیکوست که فرمانروایان به جای "خوبی صوفیانه" چنگالی نیرومند از "نیکی مردانه" داشته باشند


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

میندیش که دیگران

میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . ارد بزرگ زندگی، زمین و هستی، درد و رنج و بلا نیست. فریدریش نیچه اگر کلمات برای فهم شما دشوار است ، هرگز درپی روشن ساختن آنها نباشید ، زیرا پیچشها و گره های هر چیز ، در آغاز دشوارند نه در پایان . جبران خلیل جبران

زندگینامه ارد بزرگ

ارد بزرگ اندیشمند برجسته فارسی زبان است که پیروان بسیاری در میان اهل اندیشه و دانش دارد . ارد بزرگ اندیشمند برجسته فارسی زبان است که پیروان بسیاری در میان اهل اندیشه و دانش دارد . در تاجیکستان افکار او را همانند مادر تاجیکستان " گلرخسار صفی آوا " می دانند و در افغانستان او و احمدشاه مسعود را یک اندیشه و فکر مشترک می پندارند و دوستی نزدیک آن دو هم بر این باور افزوده است . در نظریه " قاره کهن" ارد بزرگ ، پافشاری بسیار بر همگونی فرهنگ و تاریخ مشترک بیست کشور حوزه تمدنی ایران باستان می بینیم . ارد بزرگ در آنجا از استاد فردوسی یاد می کند . در داستان ایرج ، فزون خواهی شرق و غرب برای نفوذ در دایره تمدنی ایران دیده می شود . سلم و تور نماد این دو بخش هستند که برادر خویش ایرج را از پای در می آورند . متاسفانه دخالت های استعمار پیر انگلیس و پرورش افکار غلط باعث شده است که ایران باستان هزار پاره شود . پاکستان تاریخ خویش را از امویان و عباسیان آغاز می کند افغانستان و تاجیکستان هم که نیاز به گفتن ندارد آنسوی ایران در عراق ، سوریه و لبنان ، داستان وخیم تر و غمبارتر است . صحبت...

نکاتی کوتاه در مورد احمدشاه مسعود و ارد بزرگ

آیا می دانستید ارد بزرگ (اندیشمند برجسته کشورمان ) و احمد شاه مسعود (فرمانده چریکهای مبارز بر علیه شوروی و طالبان ) دوست یکدیگر بوده اند ؟ آیا می دانستید دشمنان احمد شاه مسعود و ارد بزرگ ، عده ایی از پشتون های افغانستان هستند پشتونها یا همان افاغنه معتقدند احمدشاه مسعود (از تبار تاجیک) و ارد بزرگ (ایرانی) سعی بر آن داشته اند که نام افغانستان را خراسان بگذارند ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود و ارد بزرگ عاشق شاهنامه فردوسی بوده اند ؟ آیا می دانستید احمدشاه مسعود تا لحظه مرگ دیوان حافظ را از خود دور نکرد ؟ آیا می دانستید ارد بزرگ بر اساس شاهنامه فردوسی نظریه جهانی قاره کهن را بنیان نهاد ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود پیش از گرفتن هدیه ایی از سوی ارد بزرگ خواب آن را دیده بود؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود همیشه روسیه را نفرین می کرد که عامل جدایی تاجیکستان از فارسی زبانان شده است ؟ آیا می دانستید دشمنان اصلی نظریه قاره کهن ارد بزرگ ، تجزیه طلبان بخصوص پان تورکهای متمایل به باکو و آنکارا هستند ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود مجبور شد در طی عمر خود با روسیه و همچنین پاکستا...