رد شدن به محتوای اصلی

فرزانه شیدا ، بانوی اهل قلم

http://i661.photobucket.com/albums/uu339/mina12_01/-farzanehshida1.jpg

فرزانه شیدا شاعر و پژوهشگر ایرانی متولد 1340 و مقیم شهر اسلو در کشور نروژ است . سروده های او سرشار از احساسات پاک و زیبای یک بانوی ایرانی ست .

در ایران هم میهنان او را با بررسی اندیشه های ارد بزرگ (Orod Bozorg) می شناسند . بررسی های عمیق او بر اندیشه های یک فیلسوف بسیار خواندنی و آموزنده است .
فرزانه شیدا با نگاهی روان شناختی و گاها جامعه شناسانه افکار و نظریات ارد بزرگ را مورد پژوهش قرار می دهد .
کتاب یازده جلدی ((بعد سوم آرمان نامه)) حاصل سالها پژوهش اوست .

تسلط فرزانه شیدا بر ادبیات غنی فارسی و اشراف کامل بر صنایع ادبی ، از او یگانه ایی ساخته است ، که باعث شده بسیاری او را مرجع خویش در امر سرودن و شعر نمایند .

متاسفانه آب و هوای سرد کشور نروژ ، این شاعر سرشناس کشورمان را دچار درد های عضلانی طولانی مدت نموده است در این شرایط و با این که بخش عمده ایی از فعالیتهای اجتماعی او کاسته شده اما با شور و عشق به مردم کشورش ایران همچنان می نگارد و نسل امروز را همچون یک مادر مهربان همراهی می نماید .

برای این بانوی فرهیخته کشورمان آرزوی طول عمر و سلامتی می نماییم


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

کتاب نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان

نقش ارد بزرگ و احمدشاه مسعود در تغییر نام افغانستان به خراسان گردآوری و پیشگفتار : شقایق شاهی پیشگفتار : سلام بی پایان خدمت همه هم وطنان تقدیم میکنم. مدتها بود به میتینگ افغان سر نزده بودم رفتم تا ببینم چه گفتگوهای بین دوستان برقرار است که با نوشته علی احمد قندهاری ( که شخصا فکر می کنم ایشان همان دکتر سید خلیل الله هاشمیان باشد ) برخوردم . نکته جالب و اندوهناک گپ ایشان و مصداقی که برای آن آورده بودند یعنی سخنان آقای دکتر سید خلیل الله هاشمیان ! سرشار از ناسزا و دشنام نسبت به آدمهای مهم و نام آشنایی همانند ارد بزرگ و احمد شاه مسعود بود . تا جائیکه به یاد دارم احمدشاه مسعود هیچ گاه در مورد تغییر نام افغانستان نظر آشکاری نداده اند اما بنا بر دانش و خرد خود نام سخیف افغان ، که مال قبیله پشتون را شاید نمی پذیرفت . در مورد دانشمند دوراندیش ایرانی و دوست احمدشاه مسعود یعنی ارد بزرگ هم به همین ترتیب ، جای به خاطر ندارم که گفته ایی ، چیزی در مورد تغییر نام افغانستان داشته باشند . البته ایشان به نام قاره آسیا بر مناطقی که در حوزه...

ضد آفتاب طبیعی در بدن انسان‌

تغییرات رنگ پوست باعث ایجاد مشکلات روحی و اجتماعی در افراد می‌شود، به خصوص در‌ ‌کسانی که به دلیل نوع شغل خود، تماس چهره به چهره و مستمر با دیگران دارند که می‌ ‌تواند موجب افسردگی یا تاثیر گذاری بر فعالیت فرد شود. از این رو شناخت علل این‌ ‌اختلالات رنگدانه‌ای و درمان صحیح آنها بسیار مهم است و گاه درمان‌های ناصحیح می‌ ‌تواند مشکل بیمار را زیادتر کند‌‌. ‌ ‌درمان بیمار بایستی با توجه به علت بیماری ،شدت بیماری، شغل، شرایط اجتماعی و‌ ‌محیطی بیمار انجام شود‌‌. ‌ ‌از طرف دیگر بایستی بیمار اطلاعات صحیحی از بیماری خود، روش درمان، طول مدت‌ ‌درمان و مراقبت‌های بعدی داشته باشد‌‌. ‌هر چند شناخت انسان از واکنش پوست در قبال نور آفتاب کاملا غریزی و ذاتی وجود دارد و تجربه زندگی این مبنا را تقویت می کند دانشمند بزرگی همانند ارد بزرگ می گوید : شناخت ما از درون خویش آن اندازه هست که بتوانیم انتخابی درست در بدترین زمانها داشته باشیم باید به نتیجه گیری خود احترام بگذاریم . و حالا نگاهی تخصصی به موضوع ، تغییرات رنگ پوست به دو صورت است: ‌‌- ‌‌پر رنگی یا لک تیره صورت‌‌ ‌ ‌- ‌‌کم رنگی یا سفید شدن صورت‌‌ ‌ ‌در ...

Bakhshesh

بعُد سوم (آرمان نامه ارد بزرگ) فرگرد * فرگرد گذشت و بخشش* کتاب بعد سوم آرمان نامه "ارد بزرگ" به قلم "استاد فرزانه شیدا" ● بعُد سوم آرمان نامه اُرد بزرگ● ● فرگرد گذشت و بخشش ● ¤ «مسخ »¤ نه غار کهف نه خواب قرون چه میبینم ؟ به چشم هم زدنی روزگار برگشته است به قول پیر سمرقند همه زمانه دگر گشته است چگونه پخنه خاک که ذره ذره آب و هوا و خورشیدش چو قطره قطره خون در وجود من جاری است چنین به دیده من ناشناس می اید ؟ میان اینهمه مردم میان اینهمه چشم رها به غربت مطلق رها به حیرت محض یکی به قصه خود آشنا نمی بینم کسی نگاهم را چون پیشتر نمی خواند کسی زبانم را چون پیشتر نمی داند ز یکدیگر همه بیگانه وار می گذریم به یکدیگر همه بیگانه وار می نگریم همه زمانه دگر گشته است من آنچه از دیوار به یاد می آرم صف صفای صنوبرهاست بلوغ شعله ور سرخ سبز نسترن است شکفته در نفس تازه سپیده دمان درست گویی جانی به صد هزار دهان نگاه در نگه آفتاب می خندد نه برج آهن و سیمان نه اوج آجر و سنگ که راه بر گذر آفتاب می بندد من آنچه از لبخند به خاطرم ماندهاست شکو...